رکود اقتصادیمقاله

نرخ بیکاری در رکود اقتصادی

رکود و بیکاری یکدیگر را تقویت می کنند، وقتی زنگ رکود اقتصادی زده می‌شود، نرخ بیکاری به سرعت افزایش می‌یابد اما به آرامی کاهش می یابد و اثرات بلندمدت آن پرهزینه است.

در دوران رکود اقتصادی شاهد کاهش تقاضا در سطح اقتصاد هستیم. هنگامی که رکود شروع می‌شود، شرکت‌ها به دنبال راه‌هایی برای مدیریت کاهش تقاضا برای کالا و خدمات خودشان هستند، کاهش تقاضای مصرف کننده می تواند شرکت‌ها را برای کاهش هزینه‌های کسب‌و‌کار، وادار به اخراج کارکنان کند.

نرخ بیکاری یک شاخص مهم در رکود اقتصادی است، نرخ بیکاری معمولا مدتی پس از شروع رکود اقتصادی به نقطه اوج خود می‌رسد و می‌تواند تا دوران ریکاوری اقتصادی بالا باشد. قبل از اینکه بررسی کنیم که چرا نرخ بیکاری در دوران رکود اقتصادی افزایش می‌یابد، به سال ۲۰۰۸ رجوع کینم و ببینیم که برای نرخ بیکاری در طی بحران مالی سال ۲۰۰۸ چه اتفاقی افتاد.

نمودارهای زیر تغییرات نرخ بیکاری و توایدات ناخالص داخلی (GDP)را در طول رکود یا بحران مالی سال ۲۰۰۸ نشان می‌دهد.

 

به گفته NBER، این رکود در دسامبر ۲۰۰۷ آغاز شد و در ژوئن ۲۰۰۹ پایان یافت. با این حال، در آوریل ۲۰۰۸، یعنی پنج ماه پس از شروع رکود، نرخ بیکاری ایالات متحده تنها ۵% بود، این درحالی هست که یک ماه قبل از شروع رکود %۴.۷ بوده و فقط اندکی افزایش داشت. اما نرخ بیکاری تا اکتبر ۲۰۰۹، یعنی چهار ماه پس از پایان رسمی رکود، به افزایش ادامه داد و تا %۱۰ هم رسید.

علت افزایش نرخ بیکاری در رکود

رکود اقتصادی به معنای ضعیف شدن نبض اقتصاد یک کشور است، در طی دوران رکود؛ تولیدات اقتصادی، اشتغال و مخارج مصرف کننده کاهش پیدا می‌کند.

از آنجایی که نیروی‌کار و سرمایه، دو متغیر کلیدی در تابع تولید هستند، منطقی است که با کاهش تولید ناشی از کاهش تقاضا در سطح اقتصاد، بنگاه‌های اقتصادی به نیروی کار کمتری نیاز داشته باشند، بنابراین در چنین شرایطی سطح اشتعال کاهش می‌یابد و نرخ بیکاری افزایش پیدا می‌کند.

کاهش تولید اقتصادی و اشتغال، ناشی از رکود می‌تواند به خودی خود باعث ادامه رکود نیز شود. به عنوان مثال، هنگامی که مصرف‌کنندگان هزینه‌های خودشان را کاهش می‌دهند، تقاضای کمتری برای کالا و خدماتی که شرکت‎ها میفروشند ایجاد می‌شود. این کاهش تقاضای مصرف کننده می تواند شرکت ها را وادار به اخراج کارکنان کند، این موضوع باعث افزایش نرخ بیکاری در کشور می شود، وقتی بیکاری در سطح کشور فراگیر شد مجددا مخارج مصرف کننده را تحت الشعاع قرار می دهد و بر آن تأثیر می گذارد و می تواند تقاضای مصرف کننده را بیش از پیش تضعیف کند. چراکه وقتی افراد بیکار می شوند، مجبور می‌شوند هزینه های خود را کاهش دهند، این موضوع سطح تقاضا را بیشتر کاهش می‌دهد، که می تواند منجر به اخراج بیشتر کارکنان شود. این چرخه تا زمانی که اقتصاد بهبود یابد ادامه دارد.

محدود کردن بیکاری با سیاست‌های پولی و مالی

دولت‌ها در سراسر جهان از سیاست‌های پولی و مالی برای مدیریت دوره‌های رونق و رکود (سیکل ادوار تجاری) در اقتصاد استفاده می‌کنند.

برای مثال در شرایط رکودی، دولت‌ها تلاش می‌کنند تا نرخ مالیات را کاهش دهند یا با استفاده از معافیت‌های مالیاتی یا هر ابزار دیگری در نهایت مالیات کمتری دریافت کنند، زیرا آنها در تلاش هستند تا با این روش، کاری کنند تا مردم پول بیشتری در دست داشته باشند تا از کاهش بیش از حد تقاضای کل در اقتصاد جلوگیری کنند. دولت از این طریق می‌تواند جلوی بدتر شدن و تعمیق رکود را بگیرد.

مثال دیگر بانک مرکزی است، بانک مرکزی در شرایط رکودی نرخ بهره را پایین می‌آورد و با خرید اوراق یا سایر دارایی‌ها سعی می‌کند پول در دسترس مردم را بیشتر کند تا از این طریق اقتصاد را تحریک کند.

البته که دولت ابزار های دیگری هم در اختیار دارد، مانند بیمه بیکاری و سایر پرداخت‌های انتقالی که پول را در اختیار افراد بیشتری قرار می‌دهد، آنها هم با خرج کردن این پول، جلوی کاهش هرچه بیشتر تقاضا را می‌گیرند.

بحث برانگیزتر از همه، کمک های هدفمند دولت به صنایع یا شرکت های خاص است، نوعی کمک که اغلب به عنوان کمک مالی شناخته می شود. برخی از منتقدان اصولاً به کمک‌های دولتی به شرکت‌های خاص اعتراض می‌کنند، در حالی که برخی دیگر استدلال می‌کنند که این کمک‌ها نادرست است و ممکن است به شرکت‌های مناسب، چه به دلیل بی‌کفایتی و چه به دلیل انگیزه‌های سیاسی، سودی نداشته باشد.

در سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹، دولت ایالات متحده نزدیک به ۸۰ میلیارد دلار برای جلوگیری از ورشکستگی خودروسازان آمریکایی هزینه کرد. حامیان خاطرنشان می کنند که این کمک مالی باعث نجات صدها هزار شغل در صنعت خودرو شد. منتقدان استدلال می کنند که این یک سابقه بد را در ذهن‌ها ایجاد کرد و رفتار تجاری پرخطر این صنعت را تشویق کرد.

چرا نرخ بیکاری پس از رکود به آرامی کاهش می یابد؟

شرکت‌ها و کارخانه‌ها، زمانی که تقاضا برای محصولات و خدماتشان کاهش می یابد، معمولاً به سرعت هزینه ها را کاهش می دهند، اما به طور کلی پس از اتمام رکود، در افزایش هزینه ها با استخدام کارمندان جدید، حتی با احیای اقتصاد، محتاط تر هستند. به همین دلیل بعد از پایان رکود سطح اشتغال با سرعت کمتری بالا میرود و نرخ بیکاری کاهش می‌یابد.

در اصل رکود زمانی پایان می‌یابد که اقتصاد به پایین‌ترین حد خود می‌رسد، اما شرکت‌ها پس از این نقطه، شروع به استخدام می‌کنند، بنابراین اشتغال تنها مدتی پس از پایان رکود بهبود می‌یابد.

با این حال در رکود ۲۰۲۰ ناشی از همه‌گیری کووید-۱۹، اشتغال برای اولین بار در ۷۰ سال گذشته سریع‌تر از اقتصاد بهبود یافت. همین اتفاق در سال ۲۰۲۲ هم رخ داد، زمانی که اقتصاد در سه ماهه اول و دوم کوچک شد، اما نرخ بیکاری حتی با کوچک شدن اقتصاد، کاهش یافت.

هزینه‌های اضافی بیکاری در رکود

افرادی که در دوران رکود، به ویژه رکودهای عمیق، شغل خود را از دست می دهند، به احتمال زیاد دوران بیکاری طولانی مدت را تجربه می‌کنند و ورود مجدد به بازار کار برای آنها دشوارتر است. در میان کارگرانی که در طول بحران مالی سال ۲۰۰۸ شغل خود را از دست دادند، تنها ۳۵ تا ۴۰ درصد تا ژانویه ۲۰۱۰ به طور تمام وقت مشغول به کار شدند.

نظرسنجی دیگری نشان داد که مردان در صورت اخراج در شرایطی که بیکاری زیر ۶ درصد است، به طور متوسط ۱.۴ سال از درآمد خود را از دست می دهند، اما اگر نرخ بیکاری بالای ۸ درصد باشد، درآمد خودشان را دو برابر بیشتر از دست می دهند.

فراتر از هزینه هایی که در بالا عنوان شد، بیکاری طولانی مدت به سلامت عمومی و پتانسیل تولیدی بلندمدت اقتصاد یک کشور نیز آسیب می‌زند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا