به افزایش سطح عمومی قیمتها (کالا و خدمات) در یک جامعه و برای یک دوره زمانی معین، تورم میگوییم. تورم به معنی افزایش سطح عمومی قیمتها بوده و با جهش قیمت متقاوت است.
تـورم باعث میشود قدرت خرید خانوارها کاهش یابد که این کاهش قدرت خرید در همه کالاها به طور یکسان نخواهد بود و همین امر پیشبینی شرایط اقتصادی و تحلیل فرصتهای سرمایهگذاری را با دشواری مواجه میکند.
یک نکته را در نظر داشته باشید، اگر گفته میشود نرخ تورم در یک کشور ۱۰% میباشد، به این معنی نیست که در همه کالاها و خدمات افزایش قیمت ۱۰% را داریم.
بلکه این عدد به این معنی است که باتوجه به سبد مصرفی خانوار در یک جامعه خاص به طور میانگین، کالاها و خدمات به اندازه ۱۰% افزایش پیدا کردهاند. ممکن است در اقلام خوراکی شاهد تورم ۱۵% باشیم و در بخش مسکن تورم ۸% باشد.
نرخ تورم به عنوان افزایش متوسط قیمت یک سبد از کالا و خدمات منتخب در یک سال محاسبه میشود. تورم بالا به معنای افزایش سریع قیمتها است، در حالی که نرخ تورم پایین به معنای افزایش کندتر قیمتها است.
تورم به زبان ساده
فرض کنید تو یه جزیره زندگی میکنید که فقط ۱۰۰ تا دونه لیوان در اون هست از اون طرف هم ۱۰۰ دلار پول تو این جزیره هست بنابراین قیمت هر لیوان میشود ۱ دلار.
حالا به هر دلیلی حجم لیوان این جزیره ثابت میمونه اما پول این جزیره میشود ۲۰۰ دلار، اونوقت قیمت هر لیوان میشه ۲ دلار، در اقتصاد به این؛ تورم میگویند.
حالا یه خورده بریم جلوتر، فرض کنید تو این جزیره، فقط درآمد شما دو برابر بشه و درآمد بقیه افراد ثابت باشه در اینصورت شما میتونید دو برابر اون چیزی که قبلا کالا میخرید، کالا بخرید. بنابراین قدرت خرید شما بیشتر شده است.
حالا فرض کنید که درآمد همه افراد این جزیره دو برابر بشه، اینجوری دو برابر پول بیشتر کالا و خدمات این اقتصاد رو تعقیب میکنه بنابراین شما دیگه نمیتونید دو برابر کالا بخرید.
حالا اگه درآمد شما دوبرابر بشه و درآمد بقیه سه برابر قدرت خرید شما کمتر میشود.
بنابراین به طور خلاصه اگر ما X% تورم داشته باشیم درآمد شما هم باید X% افزایش پیدا کنه تا جلوی کاهش قدرت خرید و فقیرتر شدن شما را بگیرد.
علت شکل گیری تورم چیست؟
بهطور کلی دو عامل در شکلگیری تورم نقش دارند که در ادامه آنها را بررسی خواهیم کرد؛
کاهش عرضه یا افزایش تقاضای کل:
هنگامیکه تعادل عرضه و تقاضا برهم میخورد و در یک بازار تقاضای بیشتری شکل میگیرد( افزایش تقاضای کل) یا به هر دلیل عرضه کالا نسبت به قبل کاهش پیدا میکند( کاهش عرضه کل)، قیمت نیز افزایش مییابد.
این افزایش قیمت منجر به ایجاد تورم میشود و اگر این عدم تناسب بین عرضه و تقاضا مداوم باشد، میتواند منجر به ایجاد تورم شدید و مزمن شود.
به عنوان مثال، فرض کنید در یک بازار، کالای X با قیمت مشخص به ۱۰ نفر فروختـه میشود. اگر تعداد متقاضیان آن کالای بخصوص به ۱۰۰ نفر افزایش پیدا کند اما تعداد کالا به همان اندازه ثابت باقی بماند، مسلما رقابت در سمت تقاضا شکل میگیرد و هر فرد برای خرید کالای مورد نظر قیمت بالاتر پیشنهاد میدهد که منجر به ایجاد تـورم میشود.
کاهش عرضه نیز مانند افزایش تقاضا تعادل در بازار مورد نظر را با مخاطره مواجه میکند که منجر به افزایش قیمت میشود.
این افزایش قیمت حتی میتواند در نهادههای تولید باشد و قیمت تمامشده محصولات کارخانهها را افزایش دهد. این افزایش در بهای تمامشده تولید منجر به افزایش قیمت فروش محصولات میشود که ماحصل آن چیزی جز تورم نخواهد بود.
رشد عرضه پول مازاد بر رشد اقتصادی یا همان رشد نقدینگی:
بر طبق نظریه مقداری پول رشد بیشتر حجم پول نسبت به رشد اقتصاد یک کشور مستقیما باعث تورم می شود( البته با فرض ثابت بودن سرعت گردش پول)، اگه یه خورده گیج شدید نگران نباشید الان با یک مثال به خوبی اون رو متوجه خواهید شد.
فرض کنید در یک اقتصاد نقدینگی در یک سال ۲۵% رشد کند در مقابل رشد اقتصادی کشور در همان سال ۵% باشد براساس این نظریه، تورم در این سال ۲۰% خواهد بود. (البته با فرض ثابت بودن سرعت گردش پول)
عامل مهم و بسیار تاثیرگذار بر تورم، رشد نقدینگی یا همان عرضه پول است. در اصل تورم از محل رشد نقدینگی است و رشد نقدینگی هم از محل رشد پایه پولی. بنابراین رشد پایه پولی عامل رشد نقدینگی است و رشد نقدینگی عامل افزایش نرخ تورم.
در رابطه با رشد اقتصادی و سطح تولید ناخالص داخلی میتوانید مقاله تولید ناخالص داخلی(GDP) را بخوانید.
مهار تورم چگونه ممکن است؟
تورم یک پدیده پولی است، بنابراین با کمک سیاسیتهای پولی میتوان آنرا مدیریت و یا مهار کرد.
به عنوان مثال، یکی از ابزارهای مهم کنترل تورم در اقتصاد جهانی، بالا بردن نرخ بهره بانکی است. این کار که به معنی گران شدن پول است و باعث میشود که پولهای سرگردان در جامعه که در بازارهای مختلف باعث ایجاد تلاطم میشوند، جمع شوند.
کاهش نقدینگی یکی از راههای کاهش میل به مصرف خواهد بود. هرچه مصرف کاهش یابد قیمت کالاها و خدمات نیز کاهش خواهد یافت.
به طول کلی، سیاستهای انقباضی میتوانند منجر به کاهش تورم شوند.
مزایای تورم چیست؟
تاکنون فقط از معایب تورم شنیدهایم در حالیکه تورم در مقادیر کم مزیتهایی نیز دارد.
- محرک تولید:
تورم در صورتیکه در مقادیر کم باشد میتواند محرک تولید باشد و انگیزه تولیدکننده را برای تولید بیشتر کند. از طرف دیگر، سطح بهینهای از تورم مصرفکنندگان را به جای پسانداز کردن، به خرج کردن یا سرمایهگذاری سوق میدهد.
برای درک بهتر این موضوع فرض کنید در جامعهای تورم صفر باشد به این معنی که ارزش پول امروز برابر با ارزش پول سال آینده باشد. در این شرایط، مصرف امروز با مصرف سال آینده هیچ تفاوتی نمیکند و شاید انگیزه افراد را برای پس انداز به امید خرید کالاهای گران قیمتتر در آینده بیشتر کند.
پس انداز سرعت گردش پول در اقتصاد را کاهش میدهد و باعث میشود مصرف به شدت کاهش یابد و تولید کنندگان نیز در فروش کالاهای خود با مشکل مواجه شوند.
در این حالت درآمد تولیدکننده کفاف هزینه حقوق و دستمزد کارگران ودیگر هزینههای کارخانه تولیدی را نمیدهد و در نهایت منجر به رکود و افزایش نرخ بیکاری میشود. در نهایت، این پسانداز بیشتر باعث میشود که درآمد کلی جامعه نیز کاهش یابد و جامعه در یک چرخه رکود شدید فرو رود.
- به نفع بدهکاران:
اگر شما به پول داخلی کشورتان بدهکار باشید در شرایط تورمی، این تورم به نفع شما خواهد بود چراکه با تورم بدهی بی ارزش می شود و به نسبتی که بدهی بی ارزش می شود درست مثل این هست که بدهی پرداخت شده…
معایب تورم چیست؟
در ادامه به برخی از معایب تورم به صورت موردی اشاره خواهیم کرد:
- تـورم قیمتهای نسبی را بر هم میزند و تصمیمگیری اقتصادی و سرمایهگذاری را برای مردم و کارآفرینان دشوار میکند.
- تـورم بالا منجر به ایجاد عدم اطمینان نسبت به سرمایهگذاری میشود.
- تـورم بالا منجر به ایجاد شکاف طبقاتی بیشتر در جامعه میشود. در اصل تورم باعث افزایش ثروت طبقه اول و کاهش قدرت خرید و فقیرتر شدن طبقه دو و سه میشود.
- تـورم باعث افزایش فعالیتهای محتکرانه در جامعه میشود.
انواع تورم در اقتصاد از دیدگاه سرعت رشد
پیش از بررسی انواع نرخ تورم خوب است بدانیم که در ادبیات اقتصادی نرخ تورم براساس سرعت رشد در چهار سطح تعریف میشود:
-
تورم خزنده (Creeping Inflation)
زمانی که میزان افزایش نرخ تورم سالانه به اندازه ۲ تا ۳ درصد یا کمتر است، تورم خزنده یا خفیف وجود دارد. این مقدار از تورم برای رشد اقتصادی کشورها لازم است چون مردم با احتمال اینکه قیمتها در آینده دو تا سه درصد افزایش مییابند، هم اکنون دست به خرید کالاها و خدمات زده و تقاضای متعادل آنها منجر به رونق اقتصادی میشود.
-
تورم رونده (Walking Inflation)
وقتی در یک اقتصاد نرخ افزایش قیمتها حدودا بین ۳ تا ۱۰ درصد باشد، با تورم رونده روبهرو هستیم. در چنین شرایطی مردم بیشتر از حد نیاز خود به خرید کالاها و خدمات روی میآورند تا مجبور نباشند در آینده با قیمت بیشتری آنها را خریداری کنند. در اینجا نیز فشار تقاضا ایجاد شده و عرضه یارای برابری با این میزان از تقاضا را نخواهد داشت.
-
تورم سواره (Galloping Inflation)
افزایش بیش از ۱۰ درصدی سطح عمومی قیمتها با اصطلاح تورم سواره شناخته میشود. در این حالت ارزش پول ملی کاهش یافته و اقتصاد تضعیف میشود. در این نوع از تورم، قدرت خرید مردم تا حد زیادی کاهش مییابد.
-
ابر تورم (Hyperinflation)
ابرتورم به موقعیتی اطلاق میشود که طی آن قیمت کالاها و خدمات به طور غیر قابل کنترلی افزایش مییابد. به طور کلی، زمانی که نرخ تورم بیشتر از ۵۰٪ در ماه رشد میکند، ابر تورم شکل میگیرد.
در نتیجه، شکاف میان اقشار جامعه افزایش پیدا میکند که این خود زمینهساز دیگر مشکلات اقتصادی و اجتماعی خواهد شد.
انواع نرخ تورم در اقتصاد
نرخ تورم شاخصی است که به ما ارزش پول و قدرت خرید را در یک بازه زمانی را نشان میدهد. تورم را به طور کلی میتوان در دستهبندیهای زیر قرار داد:
-
تورم نقطه به نقطه
در صورتیکه درصد تغییرات شاخص CPI را در دو مقطع زمانی مختلف نسبت به یکدیگر محاسبه کنیم میتوانیم به تورم نقطه به نقطه دست بیابیم. فاصله این مقاطع زمانی میتواند به صورت ماهانه یا سالانه باشد.
به عنوان مثال، تـورم نقطه به نقطه سال ۲۰۲۴، درصد تغییرات شاخص CPI سال ۲۰۲۴ نسبت به سال ۲۰۲۳ است. برای این منظور شاخص CPI سال ۲۰۲۴ را از سال ۲۰۲۳ کم کرده و حاصل را بر شاخص CPI سال ۲۰۲۳ تقسیم میکنیم.
این محاسبات میتواند به صورت ماهانه نیز باشد.
نکته مهم در محاسبات این شاخص این است که هر گونه نوسانات قیمتی که بازه بین این دو تاریخ رخ میدهد نادیده گرفتـه میشود و ملاک اندازهگیری تاریخ مورد نظر خواهد بود.
-
متوسط نرخ تورم سالانه
در صورتیکه متوسط نرخ تورم ماهانه را طی یکسال در نظر بگیریم و از آن میانگین هندسی بگیریم، متوسط نرخ تورم سالانه بدست میآید.
تفاوت این روش با روش قبل در این است که تفاوتهای قیمتی که در بازه زمانی یکسال رخ میدهند اهمیت پیدا میکنند. همین امر باعث میشود که متوسط نرخ تـورم سالانه با نرخ تورم نقطهبهنقطه یک سال متفاوت باشد.
-
نرخ تورم یک سال نسبت به سال پایه
گاهی تورم یک سال را نسبت به سال پایه در نظر میگیرند (به عنوان مثال سال ۲۰۰۵). برای اینکار لازم است که شاخص CPI سال پایه را از سال مورد نظر کم کنیم و نتیجه را بر سال پایه تقسیم کنیم.
این عدد به ما میگوید که درصد تغییرات شاخص CPI نسبت به سال پایه چقدر بوده و در واقع تـورم نسبت به سال پایه چه مقدار است.
پیامدهای ایجاد تورم چیست؟
مسلما بر کسی پوشیده نیست که تورم بالا و متغیر، هزینههای زیادی را بر اقتصاد تحمیل میکند.
تـورم باعث برهم خوردن قیمتهای نسبی میشود. یعنی قیمت ملک و املاک در برابر قیمت سکه، طلا در مقایسه با درآمد افراد به یک نسبت افزایش نمییابند و همین امر منجر به دامن زدن عدم اطمینان در میان خانوارها و بنگاههای اقتصادی میشود. چرا که تصمیمگیری برای سرمایه گذاری، پس انداز و هزینه را دشوار میکند.
بنابراین تورم برای عموم مردم ناخوشآیند است. تورم باعث برهم خوردن توزیع درآمد در جامعه میشود و به این دلیل که افزایش قیمتها بیشتر در مورد کالاهای اساسی اتفاق میافتد تا کالاهای لوکس، بنابراین بیشترین فشار تـورم بالا، به اقشار کم درآمد و ضعیف جامعه وارد میشود.